
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نــــگاره
فیروزه مظفری
قدر قطره قطره های آسمانی را بدانیم
مولانا

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عشق من عاشقم باش!
یزدان سلحشور
تیتر بعضی از خبرها آدم را عاشق خودش میکند درست مثل قدیمها که سرِ جام جم میایستادیم تا از خبری که از واحد مرکزی خبر میآمد بیرون، بپرسیم: «ببخشید! من ساعت ندارم، ساعت چنده؟!» عشق واقعاً چیز فوقالعادهایست. آخرش هم نفهمیدم چرا با اینکه میگویند هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، باز هم یک عاشقی به یک معشوقی میگوید: «من کشتهمرده توام!» یا طوطی از زبان داشآکل، در داستان هدایت میگوید:«مرجان! عشق تو مرا کشت!» واقعیتش، عشق این تیتر ایسنا هم مرا کشته: «دلایل اصلی مرگ و میر تهرانیها در سال گذشته چه بود؟» [حتی میخواستم نامه هم بنویسم با این جمله:«ای نامه که میروی به سویش/ از جانب من ببوس رویش!» اما گفتم توی تلگرام گیف دوتا گنجشک میفرستم که یک قلب قرمز را دارند با خودشان به سمت دریا میبرند!] این عشق، این قدر سوزناک بود که خودم هم خواستم بدانم دلایل اصلی مرگ تهرانیها در سال 96 چه بوده و به این نتایج رسیدم:
الف. ماندن زیاد در صف خرید کتاب شعر در کتابفروشیها. این قدر که تهرانیها در صف شعر ایستادند و همانجا دچار عارضه قلبی و مغزی شدند، ناشرها برای نابود نشدن نسل پایتختنشینها، یا شعر منتشر نکردند یا 50 نسخه جهت تیمن و تبرک منتشر کردند که در کتابخانه ملی برود روی فرش قرمز.
ب.پایین آمدن قیمت خانه؛ این قدر قیمت خانه پایین آمد که مردم به هم میگفتند:«آخر هفتهای زن و بچه را نبر پارک ارم، برو دو سه تا خانه بخر!» صاحبخانهها در ازای اینکه شما خانه نخرید و خانه اجاره کنید، جوایز ارزندهای گذاشتند مثل سفر به جام جهانی، تور سه روزه به کره ماه و سلفی گرفتن با محمدرضا گلزار. این همه امکانات باعث شد که هی مردم توی خیابانهای تهران، دراز به دراز بیفتند بمیرند. صحنههای بدی بود، جداً عرض میکنم.
ج.گرگم به هوای مردم با «مطالبات». هی مردم مثل فیلمهای هندی، «مطالبات» را میگرفتند، «مطالبات» یک آوازی میخواندند و در میرفتند؛ مردم هم هی دورِ یک درخت میچرخیدند و درخت را بغل میکردند. بعدش درخت میگفت: «برو خواهر، مادر خودت را بغل کن!» هوای پاک تهران هم غیرتی میشد و میافتاد دنبال مردم و هی خط میانداخت روی ریه مردم و مردم هم میافتادند زمین و داد میزدند: «شهردار! کجایی که داداشتو کشتن!»
د.این قدر همه روزها و لحظههای مردم شیرین شد که قند خونشان بالا رفت. هی انسولین میزدند قند خونشان پایین نمیآمد.بعد زخمهای دیابتی گرفتند و طنزنویسها هم که دائم در حال خاموش کردن پدرهای سوختهشان بودند - با نمکی که از طنزهاشان میریخت- هی نمک میزدند به زخم مردم.[اصلاً چرا طنزنویسها را نمیگیرند؟ قاتل مردم، همین پدرسوختهها هستند!]

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پژوهشگری پیرو مکتب علامه قزوینی و سعید نفیسی
سیروس شمیسا هفتاد ساله شد
اصغر دادبه
استاد دانشگاه
نخستین دیدارهای من با دوست و همکار دانشمند و عزیزم دکتر سیروس شمیسا به سالهای 1361 - 1360 در جریان تعطیلی دانشگاهها و ادغام برخی از دانشگاهها با دانشگاههای دیگر بازمیگردد. من معلم دانشگاه ابوریحان بیرونی بودم و ایشان معلم دانشگاه آزاد ایران. این دو دانشگاه با چند دانشگاه و مؤسسه علمی - آموزشی عالی دیگر ادغام شد که سرانجام نام دانشگاه علامه طباطبایی بر آن نهادند و بدین ترتیب من و ایشان از آن سالها شدیم دوست و همکار در دانشگاه علامه. دوستی و همکاریی که خوشبختانه تا امروز باقی است و خزان توقعات بیجا و نامهربانیهای بیمورد (چون درکار نبوده) نتوانسته است به گلزار دوستی و همکاریمان گزندی برساند. دکتر شمیسا دارای دو خصلت نیک است. نخست کم آزاری به معنی بیآزاری، که بنیاد اخلاق مردم ایران است و من درباب آن جداگانه سخن گفتهام. کمآزاری برجستهترین فضیلتی است که ممکن است انسان، البته به نسبتهای مختلف، کسب کند. یک ایرانی اصیل کمآزار است و خواجه شیراز حافظ، سخن را در این باب تمام کرده است:«دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ/ که رستگاری جاوید در کم آزاری است»
در طول این مدت که قریب چهل سال از آشنایی و دوستی من با دکتر شمیسا میگذرد ندیدهام کسی را بیازارد. حتی در اندیشه آزار کسی باشد و این بزرگترین فضیلت است. آن هم در روزگاری که متأسفانه توگویی بعضی مردم آزاری را کرداری نیک میپندارند و سبب رضای حق میانگارند! عجبا! و استاد عزیز ما توصیه حافظ را پیوسته پیش چشم داشته است که: «مباش درپی آزار و هرچه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست»
ویژگی دیگر ایشان احساس مسئولیت است. احساسی که مادر بسیاری از فضایل است مثلاً وقتی دانشجویی احساس مسئولیت کند خوب درس میخواند و عمر به بطالت نمیگذراند و دکتر شمیسا به گاه دانشجویی چنین کرده. وقتی معلمی و استادی احساس مسئولیت کند با همه وجود میکوشد که وظیفه خود را چنانکه باید انجام دهد، عاشقانه معلمی میکند. دوست و همکار من دکتر شمیسا عاشقانه معلمی کرده است. عاشقانه تعلیم میدهد و از آنجا که لازمه کار معلمی تحقیق است معلمی که احساس مسئولیت میکند عاشقانه و با سختکوشی بهکار پژوهش و تحقیق میپردازد و کیست که نبیند و نداند که دکتر شمیسای ما چه عاشقانه و سختکوشانه به کار تحقیق پرداخته و آثاری ارجمند پدید آورده که جای بسیاری از آنها در زبان و ادب فارسی خالی بود. دیدهام و میبینم که عشق به تحقیق لحظهای او را آرام و بیکار نمیگذارد و این بیت را پیوسته پیش چشم دارد که «موجیم که آسودگی ما عدم ماست/ ما زنده از آنیم که آرام نگیریم» یقین دارم که این دوصفت – کمآزاری و احساس مسئولیت - کافی است تا از آدمی، انسانی والا و کم مانند بسازد.
دیگر ویژگی، پشتکار اوست. مهمترین ویژگیای است که در هرشخص که در هر حوزه کار میکند میتوان سراغ گرفت. من از خصیصه مهم و برجسته احساس مسئولیت در استاد عزیزمان، دکتر شمیسا سخن گفتم. اکنون میافزایم: وقتی احساس مسئولیت در کار باشد، تمام صفات مطلوب، از جمله پشتکار، که بسیار اهمیت دارد، در شخص صاحب احساس مسئولیت جمع میشود. ما در حوزه تحقیقات ادبی دو مکتب داشتهایم: مکتب دقت به پیشوایی علامه قزوینی و مکتب سرعت به پیشوایی استاد سعید نفیسی که هردو مکتب، ارجمند، ضروری و کارساز بوده است و هریک از آن دو بزرگوار خدماتی به فرهنگ و ادب این مرز و بوم کردهاند که جای انکار درآن نیست. بهنظر من دکتر شمیسا دقت و سرعت را تا حد قابل توجهی درآمیخته و آثاری ارجمند پدید آورده است.برایش طول عمر همراه با توفیق آرزو میکنم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مجازستان
سردرگمی با تکذیب
برخی کاربران با اشاره به اخبار ضد و نقیض درباره فیلتر تلگرام، چنین وضعیتی را موجب سردرگمی کاربران دانسته و خواستار اعلام موضع صریح درباره آینده تلگرام شدند.یکی از کاربران نوشته یک مسئول فیلتر تلگرام را تکذیب میکند، مسئول دیگر تکذیب مسئول قبلی را تکذیب میکند.
پرسشگری در فضای مجازی
یکی از کاربران فضای مجازی از کاربران شبکههای اجتماعی خواسته است تا نسبت به اطلاعات مطرح شده در این فضا پرسشگر و مشکوک باشند. وی از کاربران خواسته است تا اطلاعات دریافتی از شبکههای اجتماعی را از جنبههای منبع خبر، استدلالها و ارائه تمام یا بخشی از واقعیت بررسی کنند.
رقابت شبکههای اجتماعی با کتاب
یک استاد دانشگاه و از کاربران فضای مجازی نوشته است که حضور در شبکههای اجتماعی مفید است. جریان آزاد اطلاعات در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما آنها نمیتوانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند.
حذف زنان از قدرت، شهرت و ثروت
برخی کاربران فضای مجازی نبود گزینه جدی از میان زنان برای شهرداری تهران را نتیجه کنار زدن زنان از مسیر قدرت، شهرت و ثروت دانسته که باعث شده است تا هیچ زنی در حد انتخاب بهعنوان شهردار تهران نباشد.یکی دیگر از کاربران نوشته است: مگر تاکنون زن یا جوانی در سطح ملی پستی گرفته است که الان از آنها برای مسئولیت شهرداری تهران سابقه کار خواسته شود؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخنرانی علی فردوسی درباره روشنفکری
علی فردوسی استاد ایرانی دانشگاه سانفرانسیسکو، سالهاست در عرصه جامعهشناسی و علوم سیاسی فعالیت میکند. سالها پیش کتاب «روشنفکری و عرصه عمومی» به قلم این پژوهشگر منتشر شده و حال، چاپ سوم این کتاب قرار است روز جمعه 31 فروردینماه ساعت 16 در شرکت سهامی انتشار رونمایی شود. همچنین چاپ دوم ترجمه کتاب «رساله الهی سیاسی اسپینوزا» هم رونمایی خواهد شد و علی فردوسی در این نشست درباره این آثار سخنرانی خواهد کرد. این مراسم در محل شرکت سهامی انتشار واقع در خیابان جمهوری، نرسیده به چهارراه ظهیرالاسلام، پلاک 92 برگزار می شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

چهره با شکوه یک پژوهشگر
غلامحسین صدری افشار، فرهنگ نویس برجسته درگذشت
«ایران»: غلامحسین صدر افشار سال 1313 به دنیا آمد. از نوجوانی دلباخته ادبیات شد و شعر میسرود و هر آنچه دستش میرسید میخواند. سالهای دهه سی سرودههایش را در کتابهای «ابرهای سرگردان»، «آوای جان» و «نیایش» منتشر کرد. او از نسل درسآموختگان مکتب پرویز ناتل خانلری بود. در سالهای دهه پنجاه زیر نظر ناتل خانلری به کار فرهنگنویسی در بنیاد فرهنگ ایران مشغول شد. این پژوهشگر برجسته صبح روز سهشنبه بیست و هشتم فروردینماه در هشتاد و چهارسالگی درگذشت. روزنامه ایران فقدان این استاد برجسته را به خانوادهاش و جامعه فرهنگی ایران تسلیت میگوید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عکس نوشت
داود موسایی
مدیر نشر
فرهنگ معاصر
من استاد فقید غلامحسین صدری افشار را از قبل انقلاب میشناسم. ایشان در آن روزگار دستی در ترجمه داشت و من هم در کار کتاب بودم و با آثارشان آشنایی داشتم. نخستین همکاری ما در سالهای دهه شصت رقم خورد و به تدریح یک رفاقت و مودت میان ما شکل گرفت و این دوستی و همکاری تا واپسین روزهای حیات استاد غلامحسین صدری افشار ادامه یافت. هنوز هم درگذشت او را باور نکردهام و بسیار متأثر و متأسفم هستم. نخستین همکاری جناب صدری افشار با نشر فرهنگ معاصر، تدوین و انتشار کتاب «فرهنگ اعلام» بود. بعدتر در سالهای دهه هفتاد فرهنگهایی که جناب صدری افشار در نشر کلمه منتشر کرده بود را ما منتشر کردیم. امتیاز فرهنگ فارسی معاصر یک جلدی و فرهنگ فارسی معاصر جیبی را از نشر کلمه خریدیم و آنها را در فرهنگ معاصر منتشر کردیم. در این چهل سال آشنایی و سی سال همکاری مستمر من هرگز ذرهای بدی از ایشان ندیدم. او همانطور بود که مینمود یکسره صداقت وراستی بود. او انسانی با وجدان، ایراندوست، دقیق، وفادار به قولها و تعهداتش بود و به یک معنا عصاره همه خوبیها بود. از همه این ویژگیها مهمتر پشتکار و همت بلند آن عزیز بود. شخصیتی زحمتکش که هرگز ندیدم وقت و زمانی را به بیکاری و بطالت بگذراند و یکسره گرم کار خواندن و نوشتن بود. او عاشق کارش بود و از فعالیتهایی که میکرد لذت میبرد. بسیار فروتن بود و تن به بزرگداشت و تکریم هم نمیداد و جایگاهی علمی و پژوهشی بالایی داشت و جایگاه او رفیعتر از استادی دانشگاه بود، اما هیچ گاه دانشگاهی او را بههمکاری دعوت نکرد و البته دانشگاه و نهادهای فرهنگی ما از بیاعتنایی با چنین چهرههای ارزشمندی دچار خسران میشوند وگرنه او بینیاز از کرسی استادی دانشگاه و مسائلی از این دست بود. آیندگان خواهند فهمید که او چه کار عظیمی انجام داده است. اندوه عمیق من از فقدان استاد صدری افشار، قدری فرو مینشیند، وقتی به خانمها نسرین و نسترن حکمی همکاران استاد فکر میکنم و امید که این دو عزیز بتوانند کارهای ناتمام استاد را با همان دقت نظر به انجام برسانند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
نــــگاره
-
عشق من عاشقم باش!
-
پژوهشگری پیرو مکتب علامه قزوینی و سعید نفیسی
-
مجازستان
-
سخنرانی علی فردوسی درباره روشنفکری
-
چهره با شکوه یک پژوهشگر
-
عکس نوشت

اخبارایران آنلاین
نظرسنجی